کسراکسرا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

وبلاگی برای پسملم

صحبت های مامانی با دوستهای گلش

1390/9/16 20:19
نویسنده : mamany
531 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه ی مامانای گل اومدم بهتون بگم که ببخشید از این که این روزها کمتر به وباتون سر میزنم. اخه میدونید یکم از حال و حوصله افتادم .کسرا هزار ماشا الله خیلی پسر اروم و اقاییه وقت هم دارم که بیا اینترنت.  ولی فکر کنم تا زمانی که برگردم به حالت قبلیم یکم زمان ببره. راستشو بخواین خیلی احسا س تنهایی میکنم اصلا دلم نمی خواد تنها تو خونه باشم دور و برم بجز مادر شوهرم کسی دیگه ای نیست  خیلی دلم میگیره .افسردگی بعد از زایمان که میگن یعنی اینی که من دارم تجربه میکنم.برام دعا کنید مادر با حوصله ای بشم .وقتی که یکم گریه میکنه منم باهاش گریه میکنم همش میترسم واسش اتفاقی بی افته اخه من مامان کم سن و سالیم تا حالا هم اصلا یک کوچولویی انقدری کنارم ندیده بودم...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامانی حسنا جون
5 آذر 90 6:47
مبارکه خانمس اشکال نداره با دیدن چنین گلی افسزدگی هم از یاد آدم میره الهی ناناز خاله منتظزتونم
مامان سارينا
5 آذر 90 8:50
تبريك ميگم مامانييييييييييييي . انشالله به سلامتي . معذرت كه اينقدر دير شد . يه دفعه ياد شما افتادم گفتم بيام ببينم گل پسرت دنيا اومده يا نه كه عكس خوشگلشو ديدم . غصه نخور عزيزم . تقريبا همه بعد از زايمان اين حالتو دارن . انشالله كه به زودي خودت هم خوب خوب ميشي . گل پسرتو از طرف من ببوس . خدا نگهدارشه اصلا نترس
مامان سارينا
5 آذر 90 8:56
ياد روزاي اول بچه دار شدن خودم افتادم . آخي چه روزاي خوبيه . هر چي بگذره شيرينيش بيشتر ميشه
مامان سنا
5 آذر 90 17:45
عزیزم چه پسر بانمکی داری گلم خوشحال میشم اگه تبادل لینک کنیم اگه خواستی بگو ...بای
مامان رادمهر
6 آذر 90 13:00
عزیزم منم همینطور بودم چند روزی تحمل کن درست میشه و من قبلاً تبریک گفته بودم ها .ببین چه فرشته ای داری و قدر این لحظه ها رو بدون.
مامانی درسا
11 آذر 90 2:53
عزیزم کم کم بهتر و بهتر میشی . این طبیعیه . کسرای عزیزمو ببوس . من هم بعد از تولد درسا چند وقتی همین جوری بودم اصلا" بهش فکر نکن .
مامان مبینا
11 آذر 90 17:42
مبارک باشه خانمی قدم گل پسرت.چرا خودت رو اذیت می کنی به این چیزا فکر نکن،مبینای من الان 5 ماه و نیمش هست دلم لک زده برای اون روزها،ماشالا اونقدر زود بزرگ می شن تو چند ماه اول که ادم دلش برای کوچولوگی هاشون تنگ می شه،لذت این روزها رو ببر.این حالت هات هم افسردگی بعد از زایمان نیست جای من بودی چی میگفتی.به خودت انرژی مثبت بده وبا پسرت حرف بزن و خلوت کن به کسی نیاز نداری که
محيا كوچولو
16 آذر 90 12:03
خاله بايد الان خوشحال باشي كه بالاخره كسرا جون كنارت اومده، البته با همه سختي هاش قرص آهن هم خيلي خوبه، البته احتمالا ميخوريد
فاطمه
16 آذر 90 14:56
سلام معصومه جون،منم مثل تو کم سن و سالم،و هیچی از بچه داری نمیدونم،روزای اول افسردگی اومده بود سراغم اما وقتی فهمیدم روحیه من با بچه ارتباط مستقیم داره به خاطر پسرم دست از ناراحتی و فکر و خیال برداشتم،اگه ادامه میدادم پسرم تا آخر عمر با افسردگی بزرگ میشد،تو هم مثل من فکر کن حتما موفق میشی عزیزم
سميه ماما ارميا
12 بهمن 90 12:35
سلام معصومه جان. كسرا ني ني نازيه الهي خاله قربونش. از طرف من ببوسش. بووووووووووووووووووس.