هفت ماه 17 روز
و اما هشت ماهگی .جوجوی ما
کسرا ناناز ما هشت ماهگی خوبی نداشت.اخه هفت ماه یک روزش بود که تصمیم گرفتیم هر چه زود تر ختنه بشه.خیلی دیر شده بود.اخه مامان و بابا دلشون نمیومد ببرشن .تا این که شد الان.بعد اظهر چهار شنبه 24 خردادبود که رفتیم پیش یک جراح بد اخلاق تا ....خیلی گریه کردی ولی دیگه راهت شدی تا چند روز دیگه خوب خوب میشی پسرم.به مناسبت این رویداد بزرگ همه اومدن دیدنت. یک کیک خوش مزه هم عمو مهدی واست گرفت تا جشن بگیریم.چند تا عکس هم ازت گرفتم که میزارم ...
نویسنده :
mamany
20:39
گپی با دوستان
سلام به همه ی دوستهای کسرا جون جونی.امروز به همرا اقا کسرا اومدیم کارهای جدید کسرا ناز نازی رو به یادگار بذاریم.چند روز دیگه کسرا هفت ماهش تموم میشه.اما هنوز دندون در نیاورده.مامانی هر روز دهنشو نگاه میکنه اما خبری نیست که نیست.اما شیطونی های دیگه رو خوب بلده.الان میتونه چهار دست و پا بره البته نه به طور کامل .واسه واستادن روی پاهاش خیلی عجله داره.وسایل مورد علاقه اش متر خیاطی مامانشه.کفگیر ملاقه.از غذا خوردنت بگم که اصلا خوب نیست.دو هفته تلاش کردم بهت فرنی .حریره بادام دادم خیلی بد خوری میکردی.حالا میریزم تو شیشه خوب میخوری.میوه هم دوست داری.هندونه. هلو. هر چی خودمون بخوریم شما هم دوست داری بخوری.تبلیغات ای فیلم رو هم دوست داری. دیگه تمام ت...
نویسنده :
mamany
18:12
شش ماهگیت مبارک
شش ماهگیت مبارک عزیز دل مامان اغاز یک دوره جدید زندگیت شروع شد پسرک نازم.خوردن غذاهای جدید.خیلی برات لذت بخشه .البته شما ...
نویسنده :
mamany
19:22
گوگولی مامان
کسرا نانازی من 6 روز دیگه 6 ماهش تموم میشه و وارد 7 ماهگی میشه.تا الان همیشه از خوبیاش مینوشتم حالا می خوام یکم از اذییتاش بنویسم .چند شب پیش واقعا پسر بدی بودی .نصف شب بود و یکم میخوابیدی.دوباره بیدار میشودی این کار انقدر تکرار کردی که صبرم تموم شد.انقدر از دستت عصبانی شدم که خدا میدونه.از شدت ناراحتی دستم بی حس شده بود.هر جور بود تا صبح باهات کنار اومدم .البته با شربت خواب.خوب بدی هات دیگه کافی.حالا از شرین کاریهات بگم.اسباب بازی هات فقط میتونن یک ده دقیقه ای سر گرمت کنن.بعد از اون میای سراغ وسایل اشپز خونه.از ملاقه بگیر تا قابلمه.عکساشو پایین گذاشتم.ببببببببببببببببببببببببینین &...
نویسنده :
mamany
12:10
عکس های هنری کسرا در 5 ماهگی
پیشرفت های کسرا بعد از 4 ماهگی
الان پسرم 4/5 ماهشه.و روز به روز شیطون تر میشه.الان میتونه غلت بزنه.با اسباب بازی هاش بازی کنه .تو دستش بگیره و تو دهنش کنه.خندههای بلند بلند بکنه.صورت بابایی رو ناخون بکشه...و خیلی کارهای دیگه ...
نویسنده :
mamany
19:42
عکس های سفر هفت سین با پسمل کوچولو
صبح روز سه شنبه.1/1/1391 ساعت 8/45 دقیقه ...
نویسنده :
mamany
19:12
عید امسال
زمستون داره تموم میشه و دوباره یک بهار خوشگل شروع .امسال زیباترین عید واسه منو بابایی چون یک فرشته کوچولو کنارمونه .عزیزم خیلی خوش مزه شدی با هر حرکت جدیدی که انجام میدی کلی ذوق میزنیم چند روزی هست که خیلی پسر ارومی شدی و مامانی رو خیلی ازت راضییه.عید داره از راه میرسه و همه نی نی ها باید لباس نو بپوشن .با این که هنوز لباسات نو بودن بابایی دوست داشت واسه عیدت دوباره لباس بخره اخه پسرم شلوار لی نداشت واسه سیسمونیت خیلی لباس نخریدم چون که زودی بزرگ میشی و لباس ها واست کوچیک.امروز با بابا جون رفتیم یک شلوار پیش بندی خوشگل واست خریدیم که وقتی میپوشی مثل یک تیکه ماه میشی.عید که شد پوشیدی عکس تو میذارم تا همه پسر خوشگل منو ببینن ...
نویسنده :
mamany
18:43